بسمه تعالی
محرم الحرام، ذی الحجه حسینیان است و عاشورا، روز قربان کربلائیان. تمام حج به قربانی است. آنجا «وفدیناه بذبح عظیم» است و اینجا «انّ الله شاء ان یراک قتیلا»؛ هرچند که در هر دو حج باید نفس را قربانی کرده باشی و از من و مایی گذشته باشی. ما در این میان برای محرم اباعبدالله الحسین(ع) و حاجی شدن به رسم او، آماده کدام فدیه هستیم؟ و برای گذشتن از چه چیز مهیا شده ایم یا نشده ایم؟
ما فدیه چه داریم ؟ (یادداشت روز)
محرم الحرام، ذی الحجه حسینیان است و عاشورا، روز قربان کربلائیان. تمام حج به قربانی است. آنجا «وفدیناه بذبح عظیم» است و اینجا «انّ الله شاء ان یراک قتیلا»؛ هرچند که در هر دو حج باید نفس را قربانی کرده باشی و از من و مایی گذشته باشی. ما در این میان برای محرم اباعبدالله الحسین(ع) و حاجی شدن به رسم او، آماده کدام فدیه هستیم؟ و برای گذشتن از چه چیز مهیا شده ایم یا نشده ایم؟
1-این روزها اولین سالگرد شهادت «سردار عالیقدر»ی است که با گمنامی سر کرد و نخواست سری در میان سرها و آوازه ای میان صاحبان شهرت و عنوان دست و پا کند؛ سردار حسن تهرانی مقدم که عنوان شریف و مدال ویژه «دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا» را از مقتدای خود- نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه ا لشریف- گرفت. تا معلوم شود در هیاهو و غوغای بازار مسگران سیاست، عرصه از خدمتگزاران و فدائیان پرکار و بی ادعا خالی نیست. او توپخانه اش را فقط به جانب دشمن گرفت و مدام بر قدرت و برد این توپخانه افزود. او توپخانه و توان موشکی را ارث پدری که هرجور خواستی و به سوی هرکس که دلت کشید شلیک کنی، نمی دانست. دانشمند برجسته و پارسای بی ادعای ملت، معتقد بود منحصرا باید پشت دشمنان خبیثی را لرزاند که می خواهند پشت ملت مظلوم ایران را بلرزانند. شیطان اکبر در نگاه این حجت خدا، آمریکا و اسرائیل و انگلیس بود و بس. 21 آبان سال گذشته، خداوند او را شاهد و گواه گرفت برای همه ما.
امثال او نه رای اندوزی کردند، نه تریبون زده بودند و نه حلقه و باند قدرت ساختند اما از کیان ملت پاسداری کردند. می شود از عمر و زید و بکر سیاست گذشت و به این شاهدان الهی تأسی کرد که خشم و کینه و دشمنی خود را فقط برای دشمنان خدا ذخیره و خرج کردند، و نه برای گریبانگیری و عداوت و لجاجت و خودخواهی در جبهه خودی. تهرانی مقدم عزیز، پیمان را با محبت حسین(ع) به سر آورد؛ از خود گذشت تا فدایی سالار شهیدان شد. او برای تبعیت از ولایت، نه این دست و آن دست کرد و نه حکایت کسی را داشت که گفته بود من از همه عبادت ها، روزه را دوست دارم، چون می شود خورد! رابطه تهرانی مقدم با مقتدایش، ستودنی و سزاوار تأسی بود که توانست پشت دشمنان را بلرزاند.
2- شاید نسبت خلوت و جلوت ما- بعضی از ماها- به هم خورده باشد که بیشتر دنبال اصلاح و تغییر دیگران هستیم اما کمتر وقت می کنیم سری به خودمان بزنیم. چه عیبی دارد ساعتی را مقابل آینه بنشینیم و به چشمان خود زل بزنیم و بگوییم برادر من! تو که بالاتر از پیامبران خدا- حضرت محمد(ص) و یونس بن متی(ع)- نیستی، هستی؟! بگوییم عزیز برادر! از سر خشم و لجبازی و بغض تصمیم گرفتن، آدمی را بدبخت می کند، خودت را بپا که این مرض، کشنده است. از خود بپرسیم در مقابل همان آینه که چرا این قدر از خود متشکر و خاطرجمع هستیم و هرچه سوءظن را صرفا نثار دیگران می کنیم؟ بپرسیم از خود که چرا به چشم متهم به خود نمی نگریم و اعتماد به نفس ما نسبت به جناب خودمان کامل است، به نحوی که توپ هم این اعتماد آمیخته به خودشگفتی را تکان نمی دهد. رد خور ندارد وقتی پیامبر خدا(ص) می فرماید «3 چیز نجات دهنده و 3 چیز هلاک کننده است. نجات دهنده ها: 1-پیشه کردن عدالت هنگام رضایت و غضب 2- میانه روی در توانگری و نداری 3- خشیت الهی در پنهان و آشکار است. و هلاک کننده ها: 1-حرص و بخلی است که اطاعت شود 2-هوای نفسی که تبعیت گردد 3- احساس شگفتی انسان نسبت به خود است».
چه عیبی دارد که سیاستمداران ما میل به ماندگاری و جاودانگی داشته باشند. این در فطرت آدمی است اما به چه قیمت و با کدام سمت و سو؟ با کار بست حرص و خشم و لجاجت و خودشگفتی و عدم تعادل در حب و بغض ها؟! شیطان را تفاخر و تکبر از درگاه خدا راند و آدم و حوا را حرص از رضوان خدا تاراند و قابیل را حسد و کینه به قتل برادر کشاند. آیا ما در عبادت خدا از سابقه بندگی 6 هزار ساله ابلیس بالاتر و از جناب آدم برگزیده تریم؟! اگر نه این است، پس چرا ترمزهای ما در زندگی آنجاها که باید خوب کار نمی کند؟ ترمز ای بی اس پیشکش، یک دست ترمز معمولی هنگام مکاتبه و مصاحبه و پرسش و پاسخ کنار خودت داشته باش! در مکاتبه و مصاحبه و سوال که ایرادی نیست، هزار تا از این کارها را بکن اما پایت را که روی پدال گاز گذاشتی، پدال ترمز را هم بپا!
ام سلمه نیمه شب از خواب برخاست و پیامبر خدا(ص) را نیافت. به کنجکاوی دنبال رسول خدا می گشت که آن حضرت را مشغول دعا و ابتهال یافت و شنید که حضرت با تضرع تمام عرض می کند «اللهم لاتنزع منی صالح ما اعطیتنی ابدا. اللهم ولاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا... خداوندا آنچه از خوبی و شایستگی به من عطا کرده ای هرگز از من نگیر! خدایا هرگز مرا به اندازه چشم بر هم زدنی به خود وامگذار! خداوندا مرا مایه شادمانی و شماتت دشمن و حسود قرار نده! خدایا مرا به بدی و بلایی که از آن نجاتم داده ای، باز مگردان!» .ام سلمه از مشاهده این حال به گریه افتاد. «چرا گریه می کنی ام سلمه؟». ام سلمه در پاسخ پیامبر خدا(ص) عرض کرد «پدر و مادرم به فدای شما ای رسول خدا، چرا گریه نکنم؟ شما با وجود مقامی که نزد خداوند دارید و گناهان گذشته و آینده شما آمرزیده است، از خدا چنین درخواست می کنید.» پیامبر اعظم(ص) در پاسخ فرمودند «ای سلمه چه چیز مرا ایمن و مطمئن می سازد در حالی که خداوند یونس بن متی را اندازه چشم برهم زدنی به خود واگذاشت، پس به سر او آمد آنچه که آمد». حضرت یونس(ع) لحظه ای بر توسن غضب نشست که از ظلمت سر درآورد و سالها چنان در رنج سر کرد. «وذالنّون اذ ذهب مغاضبا...». اما آن پیامبر خدا جبران کرد تا به ما هم بیاموزد لازمه به خطا رفتن، جبریت و لجاجت تا دروازه هلاکت نیست. «پس در همان تاریکی ها ندا داد که لااله الا انت، ما هم او را اجابت کردیم. و کذلک ننجی المومنین». «کذلک» یعنی اینکه هر بن بست خودساخته ای راه خروج و نجات دارد، اگر به لوازم آن ملتزم باشیم. بیخود نبود که پیامبر اعظم(ص) هر روز از صمیم جان دست کم 70 بار توبه و استغفار می کرد. توبه مدام برای مردان خدا نه عار که عزت و افتخار است؛ توبه یعنی مدام دستگاه موقعیت یاب خود را روشن نگاه داشتن و خود را با آن سنجیدن و با استقامت در صراط مستقیم، پیش رفتن.
3- شرایط امروز کشور به رغم برخی چالش ها، اصلا قابل مقایسه با دهه اول انقلاب یا حتی 10-12سال پیش نیست. کشور ما شرایطی به مراتب سخت تر را سپری کرده که در آن محتاج سیم خاردار صادراتی بودیم و دشمنان راه صادرات همان را بسته بودند. روزگاری را سپری کردیم که رئیس جمهور وقت مامور کددار سازمان سیا بود و قائم مقام رهبری، بازیچه دست گروهک های نفاق. نیز دوره تلخی را پشت سر گذاشتیم که دولت و مجلس وقت یکجا کمر به بایکوت نظام بسته بودند و جام زهر تسلیم در برابر دشمن را تعارف می کردند. چالش های امروز در برابر چنان بحران های تو درتویی به چشم نمی آید. ما به فضل الهی، مرحله فعلی را نیز که نقطه عطف و پیچ مهم تاریخ محسوب می شود، با موفقیت پشت سر خواهیم گذاشت اما دغدغه این است که این گذار با کمترین هزینه و بیشترین استفاده از فرصت ها برای کشور و جهان اسلام انجام شود. در فضای الفت و همدلی، حتی تحریم های ناجوانمردانه دشمن خبیث نیز فرصت بزرگ و مهمی برای ساماندهی و اصلاح و اعتدال زیست ملی ماست. از چنین چشم اندازی نه سوال و نامه نگاری تابو است و نه اختلاف نظر و سلیقه، خوف انگیز. اما مسئله مهم این است که این قبیل مجادلات و مشغله انگیزی ها، چه قدر ما را متوجه اولویت ها و مصلحت های کلی می کند یا از مسائل مهم کشور و منطقه و جهان دور می سازد؟
واقعیت تردیدناپذیر این است که تنش ها و فرسایش های داخلی ضمن اینکه ما را از مسائل مهم منطقه و جهان غافل می کند، مقدمه ضعف در برابر دشمنانی می شود که بازی را در جای جای منطقه به تدبیر و حکمت و عزت و شجاعت ما باخته اند. وقتی قرار شد بخش هایی از دولت یا مجلس- یا دیگر نهادها و چهره های سیاسی- گریبان گیری و مجادله و تسویه حساب های انباشته از گذشته را اهتمام اصلی خود قرار دهند، نتیجه اش همین می شود که دشمن جسورتر، و زبان معاندین و بدخواهان و بدکردگان در حق ملت دراز شود. با این وصف گزینه دیگری جز تفاهم و تعامل مثبت و هم اندیشی و هم افزایی توانایی ها وجود ندارد حتی اگر فلان رجل سیاسی از آن یکی خوشش نیاید یا آن یکی رقیب دیگری بوده باشد.مردم ما مسئولان را با وجود رقابت های سیاسی، در کنار هم و کمربسته برای خدمت می خواهند و نه در حال پرخاشگری و مچ گیری و اصطکاک و فرسایش همدیگر. تنها با اتفاق افتادن الفت و همدلی است که کارها به صلاح و سامان نزدیک می شود.
توقع دشمن از مهندسی فشار تحریم، افزایش مجادله و بگومگو و تخطئه و متهم ساختن و فرسودن یکدیگر است. خائنانی هم با آنها همکاری می کنند. پادزهر این حرکت معطوف به فلج سازی حاکمیت، صمیمیت بیشتر و تصمیم سازی بر مبنای همفکری و همدلی و حسن ظن و البته از خودگذشتگی برای مصالح بزرگتر است. اگر نوع تعامل میان صاحب منصبان و اصحاب رسانه و تریبون داران ما شکل مجادله به خود گرفت، قطعا کمترین خیری عاید مردم و نظام نخواهد شد. به تصریح امیر مومنان علی علیه السلام «بر شما باد پرهیز از مجادله و خصومت که این دو خلق، دلها را نسبت به برادران بیمار می کند و نفاق را می رویاند.» مکاتبه، مصاحبه، مناظره، مصوبه، بخشنامه و بازخواست و پاسخگویی ما اگر در قالب مجادله و منازعات گلادیاتوری درآمد، شک نکنیم که دست به انتحار زده ایم. دارویی که علاج تمام این دردهای مرگبار باشد، کدام است؟ فروتنی و از خودگذشتگی و پاییدن خویش و مرزبندی با حلقه هایی که فساد برمی انگیزند و با مبانی اسلام و انقلاب اسلامی درگیرند و به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند. در این میان باندبازها و قبیله گرایان و عناصر کم ظرفیت تندرو- در جبهه های سیاسی مختلف- عارضه مهم اما مغفولی هستند.
4-برای محرم اباعبدالله الحسین(ع) و حاجی شدن به رسم او آماده کدام فدیه هستیم؟ ما که مدام به شاهدان شهیدان کربلا عرض کرده ایم «فیالیتنا کنا معکم فنفوز معکم فوزا عظیما»، اکنون در آستانه عاشورایی دیگر مهیای کدام مجاهدت و ایثار هستیم؟ برای همه آنها که عمری را در آرزو و اشتیاق جهاد سپری کرده اند، همین روزگار- و همه روزها و روزگاران- همان روز موعود و مطلوب است. بسم الله! بی کراهت باید استقبال کرد و به سینه دشمن زد. روزگار نشاط و امید و ایمان و انگیزه های راسخ است. اما چگونه به قلب دشمن بزند هر آن که از پس خود برنیامده است؟
بدکارنامه تر از حّربن یزید ریاحی که نیستیم؟ نه راه بر امام معصوم بسته و نه رعب و تشنگی را مسلط بر اهل بیت او ساخته ایم. از حرّیت جناب حرّ در آستانه محرمی دیگر مدد بگیریم و زنگار از قلب بزداییم. زیر خیمه تولّا و تبّرای سرور آزادگان می توان گرد آمد و عذر تقصیر آورد. این آیت الهی است که «واتقوا الله و یعلّمکم الله.» شما تقوا پیشه کنید، خداوند راه خروج و گشایش را به شما می آموزد. باید سرمایه ای بدهی تا غنایم گرانمایه به تو ببخشند. من و تو فدیه چه آورده ایم در محضر امام حسین علیه السلام که جریمه بزرگی روحش را با نثار جان و خانواده و آبرو پرداخت؟!
محمد ایمانی